جدول جو
جدول جو

معنی بزشکی نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

بزشکی نمودن
(مُ خَ مَ)
طبابت کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ جَ لَ)
تکبر. (یادداشت بخط دهخدا). تعظم. (المصادر زوزنی). تکرم. تفخر. (تاج المصادر بیهقی). ناز و نخوت کردن:
بچشم کسان درنیاید کسی
که از خود بزرگی نماید بسی.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا